منطقه پارس و المائیس به شش حوزه تقسیم شده بود.
1-تخت جمشید و حومه 2-شیراز و حومه 3-منطقه جنوب غربی پارس 4-منطقه جنوب پارس 5-منطقه شمال غربی 6-المائیس
تخت جمشید، مرکز دیوان اداری و مقر بالاترین مقام مدیریت کشور بود. رشته های دیوان اداری در تخت جمشید، تماما به دستهای رئیس تشریفات و قائم مقام وی ختم میشد. خزانه دار دربار که مسئول اداره خزانه شاهی و دیگر خزانه های سرزمین مرکزی شاهنشاهی هخامنشیان بود، زیر نظر این دو قرار داشت. در استانهای دیگر، این مقام با ساتراپها بود که وظایفی همانند رئیس تشریفات و چون او هر یک برای خود قائم مقام و خزانه دار کل داشتند. دیگر نهادهای نظام دیوانی را نیز میتوانیم به همین روال مجسم کنیم. در مرحله بعد، (کاخ دار) بود که مقامی همپایه خزانه دار داشت. کار اصلی او عزل و نصب و ترتیب دادن جیره کارگران و دارای حوزه نفوذی بسیار وسیع بود. اما در حالی که مسئول تمامی سرزمین مرکزی هخامنشیان یک خزانه دار بود، پیوسته ما با دو نفر با عنوان کاخ دار، روبرو میشویم. یکی از این دو مسئول بخش شمال پارس تا سرزمین المائیس و مرکز فرماندهی اش در عیلام بود و دیگری مسئول جنوب و جنوب شرقی پارس و مقر اداری اش در شیراز بود. کار اصلی این دو، تضمین به موقع جیره هزاران کارگر بود. حتی رئیس تشریفات و قائم مقام او برای جیره کارگران خود به او رجوع میکردند. این دو بر تمامی غله منطقه که غذای اصلی همگانی بود و نیز باغهای میوه، دامها و جریان دریافت مالیات و اجاره مزارع نظارت داشتند. به این ترتیب میتوان آنها را دست راست رئیس تشریفات به حساب آورد.
مقام بعدی در نظام دیوانی هخامنشی، نمایندگان محلی دولت بودند. مسئولان بخشهای مختلف کشوری، که با تمام نیرو میکوشیدند دستورهای رسیده از مقام بالا را با حرارت اجرا کنند. به عنوان مثال، بذر ذخیره میکردند، ناظر برداشت محصول بودند، ترتیب جیره پرداخت کارگران را میدادند و کارگران خارجی را که بیشتر از لیکیه و تراکیه بودند به کارهای گوناگون و به ویژه برداشت محصول میگماشتند. طی سفر شاه، همین نمایندگان محلی، ترتیب خوراک و آسایش او و همراهانش را میدادند. برای این منظور میبایستی تمام جوانب کار را سنجید. مثلا نمایندگی محلی منطقه المائیس به مردی بنام (رذیفیه) دستور داد تا برای سفر شاه به المائیس، پنج ماه تمام، هفت گاو را پروار کند. نانوایی خزانه دار محلی بنام (هونر) نیز تحت نظارت عالیه (رذیفیه) بود. معاونین نماینده محلی، کارمندان تهیه مواد بودند. این کارمندان نیز در راس اداره خزانه های منطقه قرار داشتند.
قلمرو مسئولیتها در تک تک آبادیها یا بخشهای محلی بر اساس محصولات متفاوت، تقسیم شده بود. مثلا به عناویتی نظیر مدیر غله که انباردار نیز نامیده میشد، مدیر میوه و مدیر شراب بر میخوریم. هر یک از این مدیران، معاونانی داشتند و متصدیان انبارها را سرپرستی میکردند. مدیرانی نیز بر دامداریها نظارت میکردند که (سرگله) نامیده میشدند و هر کدام تعداد زیادی چوپان در اختیار داشتند. کارگران نیز متناسب با کارشان گروه بندی میشدند و هر گروه یک سرکارگر داشت. در لوحهای دیوانی به سرکارگران (100کارگری) و (10کارگری) برمیخوریم که جیره کارگران را زیر نظر داشتند. به این ترتیب، به نظر می آید که روابط و مدیریت کار، چیزی مانند ارتش بوده است.
منبع : کتاب از زبان داریوش
زاد روز زرتشت خجسته باد
خداحافظ
عکسهای شهر تاریخی استخر
شهر باستانی استخر
سنگهای تخت جمشید
نام و نسبت زمانی ماههای سال در تقویمهای مختلف
واژه پارسه، تخت جمشید و پرسپولیس
امپراطوری هخامنشی
کتابخانه تخت جمشید
کوروش بزرگ
فونت خط میخی
پادشاهان هخامنشی
تخت جمشید،معجزه هنر پارسیان
[عناوین آرشیوشده]